درخصوص حضرت فاطمه(س) نیز به این شیوه میتوان عمل کرد. به این معنا که نخست باید به تحولات تاریخی عصر بعثت و همچنین پس از رحلت ایشان نگریست و آنگاه نقش فاطمه(س) را در فراز و نشیب رخدادهای آن به بررسی گذاشت. در گفتوگوی حاضر تلاش شده تا از چشماندازی متفاوت و نو حرکت تحولآفرین حضرت در عصر خودشان و همچنین تأثیر آن در دورانهای بعد به بحث و تحلیل گذاشته شود.
- اگر بخواهیم شناختی همهجانبه از شخصیت حضرت فاطمه بهدست بدهیم، به چه ابعاد وجودی ایشان میتوان اشاره داشت که بیشترین تأثیر را در تاریخ اسلام گذاشته است؟
اگر بخواهیم تأثیرات گوناگون یک شخصیت تاریخی را در عصر و جامعه خودش ببینیم، تحولآفرینی(وی) مهم است. این تحولآفرینی ممکن است در بعد سیاسی باشد یا اجتماعی و دینی و اخلاقی. مهم نیست این ابعاد چه باشند، مهم این است که تأثیر تحولی داشته باشند. دین به جز اصلاحگری، حرکت تأثیرگذاری است که جامعه را به جلو میبرد و در واقع تمدن ساز است. اگر از این زاویه به زندگی حضرت زهرا(س) نگاه کنیم، درمییابیم که هیچیک از شخصیتهای صدر اسلام پس از پیامبر(ص)- حتی امام علی(ع)- به اندازه حضرت زهرا(س) در تمدنسازی اسلامی تأثیر نداشتند.
- میتوانید جنبههای گوناگون و چگونگی این تأثیرگذاری را برشمارید؟
برای شناخت بهتر این ابعاد باید به بررسی جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) و مشکلی که گریبانگیر آن شده بود، پرداخت. گرچه تحلیل چرایی این مسئله از حوصله این گفتوگو بیرون است، بهطور خلاصه میتوان گفت که آنچه در خط امامت تاریخ بود پس از رحلت پیامبر(ص) تحقق نیافت. در این وضعیت نوعی سردرگمی و آشفتگی جامعه را فرا گرفت. بیرون آمدن از این وضعیت نیاز به حرکت تحولآفرین و در واقع یک تحولآفرین داشت. بیرون جستن از بنبستی که آن جامعه دچار آن بود به این سادگیها میسر نبود. شخصیتی که در چنین شرایطی پیشگام شد و تحول آفرید و زمینهساز حرکتهای اصلاحی و تحولآفرین بعدی شد، حضرت فاطمه(س) بود. حضرت موقعیت جامعه را تشخیص دادند و براساس آن آینده را ترسیم کردند. حضرت بر آن نظر بودند که باید تحولی صورت گیرد تا جامعه از این نقطه به وضعیت مطلوب خود برسد.
حضرت زهرا(س) پیشبینی میکردند که اگر تحولی در جامعه آن زمان صورت نگیرد، مشکلات بیشتری گریبان آن را خواهد گرفت. بنابراین حضرت هم طرح مسئله کردند، هم آسیبشناسی از وضعیت موجود صورت دادند و هم جایگاه و راه اصلاحی و تحولی را به مردم نشان دادند.
- راه اصلاحی حضرت چه ویژگیهایی داشت و چگونه توانست به اصلاح و تحول در جامعه بینجامد؟
حرف حضرت این بود که مسیرتان را عوض نکنید و با همان قوتی که آمدهاید مسیر خود را ادامه دهید تا بتوانید از این پیچ یا خط انحنایی بیرون بیایید. حضرت به مردم میفرمودند که دین و اخلاق و معنویت را به دنیا نفروشید و از شخصیتها هر چند بزرگ باشند نترسید حضرت در همین رابطه هشدار میدادند که حق بزرگتر از هر چیزی است و ببینید که مسیر رسول خدا با چه میزانی باید ادامه پیدا کند. حضرت فاطمه(س) این میزان را در سیره عملی خودشان نشان دادند و در دو سخنرانی مهم و تاریخی خویش نوعی هشدارگری و انذارگری ایجاد کردند. این مبنایی شد برای حرکت امام علی(ع)، امسلمه، عمار یاسر و دیگران. در واقع حرکتهای بعدی اجتماعی و اصلاحی از این تحول فاطمی نشأت و الگو گرفت. ایشان نخستین الگو در این زمینه بودند.
- حضرت چگونه از طریق سیره خودشان- به تعبیر شما- به عملیاتی کردن این تحول و حرکت اصلاحی پرداختند؟
حضرت نخست در دو سخنرانی یا بیانیهای که صادر کردند و سپس در مقاومت و ایستادگیای که کردند، نشان دادند که باید ایستاد و به هیچوجه نباید هراسید و متوقف شد. از سوی دیگر حضرت راه را نشان دادند و به ترسیم موقعیت و شاخصه و میزان جامعه پرداختند. در واقع حضرت با نشان دادن آینده جامعه نقطهای را ترسیم کردند که جامعه میبایست از آن به سمت اصلاح و موقعیت مطلوب خود حرکت میکرد. اصلاحی را که حضرت پیشنهاد میکردند، بخشی از آن حرکت اجتماعی بود و بخش دیگر از آن خلقی و فردی و بسته به افراد.
- بیتردید شیوههای تربیتیای که پیامبر(ص) بر حضرت فاطمه(س) اعمال کرده بودند،به این روحیات و ویژگیها در ایشان دامن زده بود. با این حال آیا فرضا پیامبر(ص) از ایشان انتظاری در این حد که پیشگام یک حرکت اصلاحی و تحولآفرین بشوند، داشتند؟
پیامبر(ص) از فاطمه(س) چنین انتظاری داشتند و خود حضرت هم میدانستند که فاطمه(س) این کار را خواهد کرد. با این حال حضرت فاطمه این حرکت را تنها به اسم رسول خدا انجام ندادند، به اسم خاندان پیامبر(ص) این حرکت اصلاحی را آغاز کردند. حضرت فاطمه(س) هم میفرمودند؛ بدانید که من فاطمه هستم که این حرفها را میزنم. بنابراین فاطمه شاخص اهلبیت و خاندانی بود که میبایست راه رسالت را ادامه میدادند و برای مردم بیان میکردند. از اینرو حضرت سردمدار مسیر امامت تاریخ بودند. حضرت زهرا پیشگام حرکتی شدند که میتوان از آن به حرکت فاطمی تعبیر کرد، حرکتی که در راه پیامبر و در مسیر امامت بود. به بیان دیگر حضرت به شکافها و انحرافهایی که در جامعه افتاده بود اشاره کردند و سکوت را در مقابل این مسئله جایز ندانستند و با هشدار و اخطار خود راه راستین را به جامعه نشان دادند.
- میتوان حرکت فاطمی را آغازگر امامت و معنادهنده به آن بهشمار آورد. حدیثی هم از امام عصر(عج) نقل شده که میفرمایند رفتار و حرکت من فاطمی خواهد بود.
این نکته درستی است. دانشمندان و اندیشمندانی که در دورانهای بعدی آمدند به تحولآفرینی این حرکت(فاطمی) و تأثیر آن بهویژه بر حرکتهای تاریخیای مثل فاطمیون همواره اشاره داشتند. درواقع این حرکت(فاطمی) هم تمدنساز بود و هم تحول سیاسی و اجتماعی آفرید و از سویی دیگر هم الگو نشان داد و هم سیره و شیوه تربیتی داشت. بنابراین حرکت جامع، کامل و شاملی بود.
مسیر امامت با حضرت فاطمه(س) آغاز شد. در واقع؛ حرکت فاطمی امامت علوی را شروع کرد. حتی حضرت به امام علی(ع) هشدار میدادند که چرا حرکت را شروع نمیکنی؟ البته منظور این نیست که حضرت لحن تندی را متوجه امیرالمومنین(ع) کرده باشند. حضرت فاطمه به امام میگفتند که اگر شما بهخاطر شرایط و موقعیتی که دارید، حرکت را شروع نمیکنید، من خودم این کار را خواهم کرد. این بود که حضرت سردمدار حرکت اصلاحی بزرگی شدند. در واقع؛ حضرت فاطمه(س) حرکت را به نام حضرت علی(ع) آغاز کردند.
- در کنار حرکت اصلاحی و تحولآفرین حضرت فاطمه نمیتوان از سیره اخلاقی ایشان غافل ماند. بهنظر شما سیره اخلاقی حضرت چگونه توانست در حکم الگویی برای زنان و همچنین انسانیت قرار گیرد؟
الگوی حضرت منحصر به زنان نبود، برای همه انسانها الگو بود. با این حال اگر از زاویه زنان به این مسئله بنگریم پی به نکات مهمی خواهیم برد. اگر دورنمایی از زن جاهلی داشته باشیم، درمییابیم که زنان در چه سطحی بودند و چه نگاهی به آنها میشد و چه افقی برای آنها متصور بود. در آن دوران به زن بهعنوان ابزار و بهاصطلاح؛ نقله نگریسته میشد؛ یعنی ابزاری برای بهدنیا آوردن و نه حتی تربیت بچه. زن در آن دوران شخصیت و هویت مستقلی نداشت و شخصیت وی به واسطه قبیلهاش بازشناخته میشد. حرکت حضرت فاطمه این الگوی زنان را متحول میکند و خود سرآغاز عصر نوینی شد. آن زمان هیچکس تصور نمیکرد که حرکت تحولآفرینی توسط زنی به نام حضرت فاطمه صورت گیرد.
- واکنش جامعه مردسالار آن زمان در برابر این حرکت تحولآفرین از سوی یک زن چه بود؟
این واکنشها معلوم و مشخص است و در قرآن، تفسیرهای مختلف و حدیثهای گوناگون به این مسئله اشاره شده است. در تمام این منابع میتوانیم به درک و دریافتی که از زن در آن جامعه وجود داشت، پی ببریم. حضرت فاطمه بودند که این نگاه به زن را شکستند و افق حرکت به سوی کمال انسانی و یک جامعه آرمانی را نشان دادند. او زنی بود که در خانه پیامبر(ص) پرورش یافته بود و از این سبب الگوی تام و کمال انسانیت در طول تاریخ شد.
- بهنظر شما این الگوی انسانی چگونه توانست در کنار آن تحول بنیادین اجتماعی و سیاسی جامعه را به کمال مطلوب خود برساند؟
تنها حرکتی که زن خودش را بهعنوان یک طلیعه درخشان در آن نشان داد، همین حرکت فاطمی بود. البته در زمان پیامبر(ص) هم زنانی بودند که مثلا پابهپای پیامبر در جنگ احد و بدر شرکت کرده بودند و میجنگیدند و رشادتهایی از خودشان نشان داده بودند اما هیچیک از آنها نمیتوانستند چونان حضرت فاطمه و اینگونه در تاریخ نقشآفرین باشند. حرکت حضرت چنان بود که بعدها در جنگ صفین زنانی را در کنار حضرت علی(ع) میبینیم که حرکتی فرهنگی و اجتماعی را آغاز کردند. اینها13زن هستند که نامهایشان در تاریخ آمده است. بهدنبال همین حرکت بود که امسلمه و نیز حضرت زینب(س) هم حرکتهای مشابه مؤثری را شکل دادند و بعدها در عصر اموی و عباسی زنانی نیز ظهور کردند که تکیه اصلیشان بر همین حرکت فاطمی استوار بود. اینها تأثیر حضرت را در بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به اثبات میرساند اما در بعد تربیتی و خانوادگی و نیز اخلاقی حضرت خدیجه و فاطمه(س) مرجع بودند.
- عدهای بر این نظرند که حرکت سیاسی و اجتماعی حضرت بیشتر یک واکنش بوده است...
نه، این درست نیست. حرکت حضرت واکنشی نبود. ایشان راه نشان دادند و اوضاع را تحلیل و تشریح کردند و گفتند اگر از این نقطه شروع کنید به کمال مطلوب میرسید و اگر این کار را نکنید در همین حد متوقف میشوید و از همه مهمتر نتیجه و زحمات بیستوسه ساله پیامبر(ص) هدر خواهد رفت. حضرت در خطبههای خود مردم آن دوران را به میوههای گندیدهای تشبیه کردند که ارزش خوردن ندارند. حضرت میگفتند اگر از مسیر انحرافی بازنگردید و اصلاح نشوید نتیجه مجاهدت جنگهای بدر، احد، خیبر و خندق به هدر خواهد رفت. حضرت میفرمودند من میبینم شکافی را که در جامعه پدید آمده است و همچنین آن نقطه انحرافی را. بنابراین تنها این نبود که حضرت اعتراض کنند. ایشان راه نشان دادند و راهحلی برای رفع آن انحراف اجتماعی به مردم ارائه کردند. حضرت فاطمه(س) به تعبیر امروزی مانیفستی عرضه کردند که نشان میداد از کجا باید آغاز کرد و آسیب اصلی در کجاست.
- در همین راستا عدهای بحث فدک را پیش میکشند و بر این نظرند که عمده اعتراضهای حضرت برخاسته از آن بود. شما چه تحلیلی از این مسئله و نظر دارید؟
بهنظرم این هم درست نیست. قضیه فدک را نباید این اندازه بزرگ کرد. برخی این قضیه را بهگونهای مطرح میکنند که انگار حضرت بهدنبال میراث بودند. در واقع این مسئله به زمانی بازمیگردد که پس از رحلت پیامبر یک نگاه فقهی و حقوقی ویژه شکل میگیرد و بهتدریج به سمت حاکم شدن به پیش میرود. حضرت در برابر این نگاه جدید از قانون خدا و پیامبر میایستند. حضرت در همین راستا با استناد به کتاب خدا و سیره پیامبر به جایگاه ارث و میراث اشاره میکردند، مثلا عدهای در آن زمان میگفتند که پیامبران از خودشان ارثی به جای نمیگذارند. آنگاه حضرت به آیات قرآنی استناد میکردند و این نگاه فقهی را به چالش میگرفتند. بنابراین به جریان فدک باید بهعنوان یک نگاه تفسیری و فقهی و حقوقی نگاه کرد نه بهعنوان یک مسئله صرفا شخصی.
- آیا میتوان از مجموعه سخنان و خطبههای حضرت نگاه دینی، فقهی و کلامی جدیدی استنباط کرد؟
از مجموع دو خطبه حضرت و همچنین سخنانی که با انصار و مهاجرین داشتند، میتوان نکتهها و نگاههای کلامی و فقهی تازهای استخراج کرد که راهگشا و در ادامه تفسیر سیره پیامبر بوده و سرآغاز حرکت فاطمی است که به حرکت علوی متصل میشود.
- اگر به برخی از مهمترین رئوس این دو خطبه اشاره کنید، مطمئنا برای بسیاری از خوانندگان جالب خواهد بود که ببینند ایشان چگونه حرکت تحولآفرین خود را آغاز کردند.
مثلا حضرت در این خطبهها به بیان کلام پیامبر میپرداختند که فرموده بودند؛ همانگونه که هستید بر شما حکومت میکنند. در این معنا حکومت برایند فعل و خواست مردم دانسته شده است. در واقع حضرت فاطمه با این بیان میخواستند به مردم بگویند که این حرکتی را که شما شکل دادهاید، در آینده تعیینکننده است و شما نتیجه این کارها را در آینده خواهید دید. حضرت میگفتند که نتیجه این فعل این است که شما در آینده عاملان انحراف شناخته خواهید شد و لعن روزگار متوجه شما خواهد شد. فاطمه(س) میفرمودند که نقطه شکاف و انحراف دست شماست و دور نیست که در آینده به واسطه همین مسئله مسائل دیگری رخ دهد. اشاره حضرت به مسائل آینده همان چیزی است که بعد از ایشان در کربلا و... رخ داد.حضرت در بخشی دیگر از این خطبهها کسانی را که این شکاف و انحراف را دیدند و سکوت کردند، خطاب قرار میدهد و آنها را سرزنش میکند که شما با سکوت خویش انحرافی را که دیگران ایجاد کردهاند، بیشتر خواهید کرد. از نظر حضرت چه کسانی که لگام بستند و آماده شدند و چه کسانی که در این خصوص سکوت کردند مقصر بودند.
- نظرتان این است که حضرت با توجه به دید و تحلیلی که از شرایط داشتند، برخی از رخدادهای آینده ازجمله واقعه عاشورا را در این خطبهها پیشبینی کرده بودند؟
همینطور است. در واقع بنا به این دو خطبه حضرت فقط نمیتوان شمر و خولی و عمرسعد و یزید را مقصر دانست، آن کسانی هم که در برابر کشتن فرزند رسول خدا سکوت کردند، مقصر بودند. حضرت این دسته اخیر را مددرسان انحراف میدانستند.
- از دوران غیبت به این سو، این حرکت و الگوی فاطمی چه تأثیری بر سایر حرکتهای اسلامی گذاشت؟
شاید در تاریخ اسلام بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) کمتر کسی را مانند حضرت فاطمه(س) بتوان پیدا کرد که تأثیری اینگونه گسترده و عمیق بر جریانهای سیاسی و اجتماعی اسلامی در ابعاد گوناگون گذاشته باشد. در میان متفکران اهل سنت همه افرادی مثل عقاد با نوشتن کتابهایی از جمله فاطمه و فاطمیون بر نقشآفرینی حضرت در طول تاریخ اسلام معترف بودهاند.
- اگر بخواهیم امروزه الگویی زنانه از مجموعه سیره اخلاقی و اجتماعی و سیاسی زن مسلمان براساس حرکت تحولآفرین ایشان در طول تاریخ اسلام ترسیم کنیم، چگونه میتوان به این مهم پرداخت؟
اگر بخواهیم این الگو را از ابعاد گوناگون سیره حضرت ارائه دهیم چارهای جز عرضه تفسیری از مناسبتها و شرایط روز نداریم. شخصیتهای بزرگ و والای تاریخی چون حضرت زهرا(س) جدای از ویژگیهایی که اقتضای عصرشان بوده دارای یک جوهر سیال هستند که قابل تکرار در همیشه تاریخ است. اگر این جوهره را بگشاییم میتوان تمام زوایای مورد انتظار این بزرگان را مشاهده کرد. آنگاه باید مطابق این جوهر مسائل و شرایط عصر خودمان را بازسازی کنیم. بنابراین باید جوهره سیره و حرکت فاطمی را دریافت تا بتوان مطابق با آن الگویی برای زن امروز مسلمان پیریزی کرد.
- براساس این جوهره فاطمی چه الگویی را میتوان برای زن مسلمان ترسیم کرد؟
این مسئله ابعاد گوناگونی دارد و بحث مفصلی را میطلبد. باید ببینیم که مثلا جوهره حرکت حضرت در حوزه سیاسی چه بوده و آنگاه بیاییم مطابق با آن در زمینه مسائل سیاسی الگوسازی کنیم.
- مثلا در حوزه زنان و خانواده این جوهره(فاطمی) امروزه چه الگویی میتواند، پدید آورد؟
براساس این الگو زن هم باید باروری کند و هم به تربیت فرزندان بپردازد و از طرفی در همه عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی دوشادوش مردان در جامعه حضور داشته باشد. این جوهره حرکت حضرت فاطمه است که باید به اقتضای روز بازسازی و روزآمد شود.